منیژه رضوان

تلگرام :kerkere_nime_baz

تبلیغات تبلیغات

احمدک

یکبارم در دوران اینترنی توی دانشکده پزشکی و بیمارستان ما دخترا قرار گذاشتیم زندگیمون رو وارد فاز هیجان کنیم با بچه ها گفتیم هر کدوم سعی کنیم به یک رزیدنتی، دکتری، دانشجوی سال بالایی اونقدر فکر کنیم تا عاشقش بشیم و اینا ... آقا منم یک رزیدنت سال ۳ ارتوپدی رو بهش اونقدر فکر کردم و فکر کردم تا اونجا که هر وقت میدیدمش خنده م میگرفت کم کم دلمم براش داشت تنگ میشد و ... مامانم یک ضرب المثل داره که میگه: احمدک نه دردی داشت نه بیماری سوزنی به خود می زد و می نالید!
برچسب‌ها: بیمارستان, زندگیمون
منیژه رضوان ، ۱۴۰۴-۰۳-۲۶ ، متفرقه
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

آخرین مطالب این وبلاگ

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها